در روز عروسی خود با هلن ترواکس (با نام مستعار Elastigirl)، ابرقهرمان باب پار (معروف به آقای شگفتانگیز) با برخورد با یک غیرنظامی از پنجره آسمانخراش، اقدام به خودکشی غیرنظامی را خنثی میکند. سپس باب متوجه میشود که باب وویج ابرشرور ساختمان را سرقت میکند، اما طرفدار فداکارش بادی پاین که میخواهد دستیار او باشد، او را مختل میکند. باب بادی را رد میکند و Voyage یک بمب را روی شنل بادی میچسبد. باب موفق می شود بمب را از زمین خارج کند، اما بخشی از مسیر قطار ال را از بین می برد و باب را مجبور می کند که قطاری را که در حال پیشروی است متوقف کند. پس از عروسی، باب به دلیل خسارت جانبی توسط غیرنظامی انتحاری و مسافران قطار مجروح شکایت می شود. شکایت های مشابه باعث ایجاد نگرش منفی عمومی نسبت به ابرقهرمانان می شود، بنابراین دولت برنامه جابجایی ابرقهرمانان را آغاز می کند و همه «ابر» را از استفاده از قدرت خود در ملاء عام منع می کند و آنها را مجبور به پنهان شدن می کند.
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.